
عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد : مطالعه تأثیر عوامل محیط فیزیکی و اجتماعی محلّه بر روی سلامت اجتماعی ساکنین (مقایسه بین محلّات قدیم و جدید شهر یزد)
- انسانی باشد. راب کریر[1] (1979) در کتاب فضای شهری، ساختار شهر را متشکل از خیابان و میدان میداند و به تأثیر اجتماعی خیابان و نظارت اجتماعی در خیابان از سوی مردم توجه بیشتری دارد. او به لزوم نماسازی جدارههای خیابان و رعایت مقیاس انسانی در فضای خیابان نیز توجه میکند. وی معتقد به اهمیت ارزشهای کلاسیک سنتی در کنار نیازهای معاصر بوده و از مخالفان شهرسازی مدرن می باشد. درنهایت میتوان گفت پیادهراهها، محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان هست. این فضاها در مقیاس همهی شهر اقدام کرده و پذیرای گروههای مختلفی از شهروندان پیادهروی سرگردان، نقطه مقابل راه رفتن هدفمند می باشد. یک مدل راه رفتن خودانگیخته یا خود به خودی می باشد که با اَشکال متفاوت گام برداشتن و ریتم راه رفتن توصیف میگردد. این مدل سرگردان می باشد، زیرا قدمها و ریتم راه رفتن با حالات درونی، بدنی و روانی شخص پیاده انطباق دارد؛ هنگامیکه در حال تجربه کردن فضا و شناور شدن درون آن می باشد.
- راه رفتن ادراکی برخلاف سرگردانی، یک حالت انعکاسی از تفکر فرد می باشد. این مدل یک واکنش ساختهشده نسبت به تفسیر ما از مکان می باشد. اینگونه، فرآیند آشنا شدن با فضا و حتی حالتی از مداخله می باشد. حالت پیادهروی سرگردان و ادراکی، روبرو شدن و کشف کردن در مکانهای شهری را ترویج میدهد (متوس، 2008: 129).
با در نظر داشتن حالات متفاوت راه رفتن و پیادهروی از دیدگاه پدیدارشناختی که پیش درآمدی برای شناخت الگوهای رفتاری می باشد، میتواند به یک همپوشانی میان حالات راه رفتن و نوع فعالیت فرد تا حدودی دستپیدا نمود. بدین معنا که پیادهروی هدفمند برای انجام فعالیتی ضروری حادث میگردد، زیرا فرد در آن مقصد مشخص و نیز فرآیند مشخص دارد. در حالت سرگردانی و یا مفهومی، فرد اضطراری برای انجام فعالیتی خاص ندارد و درنتیجه به فعالیتهای گزینشی تفریحی و اجتماعی روی میآورد. شناخت این عوامل و نیز مؤلفههای مؤثر بر پیاده مدار بودن یک فضا میتواند بستر ساز ایجاد فضایی مناسب و سرزنده با حاکمیت پیاده در شهرها گردد (عباس زاده، 1392: 3).
- ریچارد سِنت[2](1977)، به موضوع حرکت در شهرها پرداخته می باشد و بر اهمیت روابط مکانی بشرها از راهِ دیدن، شنیدن، لمس کردن و نحوهی ارتباطشان با یکدیگر، تأکید میکند. وی معتقد می باشد که سرعت حرکت در شهر با کاستن از تماس شهروندان با بافت شهری ارتباطای مستقیم دارد. تماس نداشتن با محیط، ناشی از چیرگی خودرو بر زندگی بشر می باشد. همچنین، فضاهای شهری بر درک مردم از آنها تأثیر چشمگیری دارد. سنت میگوید: «فضاهای شهری که درونمایه و جوهرشان را از حضور و فعالیتهای اجتماعی: غالباً بهصورت خود به خودی روی میدهند و به حضور مردم در فضای عمومی نیازمند می باشد، مانند بازی کودکان، تماسهای انفعالی مردم یا ملاقات آنها با یکدیگر و غیره که در صورت بهبود بخشیدن به کیفیت محیط، امکان دیدار مردم و حضور بهصورت پیاده در اینگونه فعالیتها نیز افزایش مییابد.
شکل 2-3 بر اساس نوع فعالیت، سهم حضور یا عدم حضور مردم را در محیط فیزیکی ضعیف یا خوب را نشان میدهد (گهل، 1987: 4). همچنان مطالعات اخیر نشان داده می باشد که کیفیت محیط فیزیکی عابر پیاده، کلیدی برای تشویق مردم به انتخاب پیادهروی بهجای بهره گیری از ماشین می باشد (سوت ورث، 2005: 246).
[1] Rob Krier
[2] Richard Sennett